به همهی هممسیران، علاقهمندان، و کسانی که دلشان میخواهد واقعاً پا در مسیر شفای درون بگذارند، خوشآمد میگویم.
گلدرمانهای باخ چیزی فراتر از یک مجموعه شیشههای کوچک با اسامی عجیباند؛ آنها زبان روحاند. روشی طبیعی، ساده، اما بسیار عمیق برای بازگشت به تعادل درونی.یاد گرفتنشان ساده است؛ اما فهمیدنشان، زندگی کردن با آنها، و دیدن تاثیرات واقعیشان در زندگی، سفری است که ممکن است سالها طول بکشد. مثل یاد گرفتن یک ساز موسیقی یا زبان جدید. در ظاهر سادهاند، اما وقتی واردشان میشوی، لایهها و ظرافتهایی دارند که هر بار تو را بیشتر شگفتزده میکنند.
من «ماری گلد» هستم. از سال 2010 تا حالا، این داروها بارها نجاتم دادهاند—نه فقط در سطح جسم یا ذهن، بلکه در جایی عمیقتر. راستش را بخواهی، نمیدانم اگر آن موقعها با این درمانها آشنا نبودم، الان کجای زندگیام ایستاده بودم.
مطالب زیادی دربارهی گلدرمانی باخ نوشته شده. چرا من تصمیم گرفتم این راه رو برای فارسی زبانان باز کنم؟
پاسخش ساده است: چون برای من، گلهای باخ صرفاً یک سیستم درمانی نیستند. آنها شور زندگی مناند.
من به آنها فکر میکنم، دربارهشان حرف میزنم، و تقریباً همیشه اولین سوالی که در موقعیتهای انسانی برایم پیش میآید این است که: «الان کدوم گل میتونه کمک کنه؟»
من سالهاست با این سیستم زندگی کردهام. کمکم به درکی عمیقتر از هر درمان رسیدهام—نه فقط اینکه کدام گل به چه حالتی میخورد، بلکه اینکه ترتیب استفاده، ترکیبشان، و ریتم درونی هر مسیر شفابخش چطور باید باشد. چیزهایی دیدهام، حس کردهام، که در کتابهای رایج پیدا نمیشود. شاید تنها کسی نباشم که اینها را فهمیدهام، اما حالا وقتش است که آنها را به اشتراک بگذارم.این مطالب صرفا تکرار گفتههای قبلی نیست. نمیخواهم صرفاً دانستهها را کنار هم بچینم. میخواهم لایهی دیگری از خودمان را با زکنم—جایی که درمان، تبدیل به تجربهی زنده میشود.اگر آمادهای که کمی عمیقتر قدم برداری، اگر دوست داری گلها را نه فقط بشناسی بلکه با آنها زندگی کنی، این مطالب برای توست. این دعوتی است برای شناخت دوبارهی خودت، از زبان گلها.